نشانه هاى ظهور
احادیثى که از نشانه هاى ظهور مهدى سخن مى گوید، چه در کتب شیعه و چه سنى ، غالبا درباره ى دو موضوع بحث مى کند:
نخست : حوادث مستقل و جداگانه اى که رخ خواهد داد.
دوم : وضع اجتماعى و سیاسى و تکنولوژى (فن آورى ) که جهان ، پیش از ظهور دارد. به عبارت دیگر، وضع دنیاى سیاست و اجتماع و فن آورىِ پیش از ظهور را براى ما ترسیم مى کند.
در مورد رویکرد دوم ، هر که درباره ى نشانه هاى ظهور پژوهش کند، درمى یابد که جهان کنونى ، از هر وقت دیگرى ، به زمان ظهور نزدیک تر است .
از جنبه ى تکنولوژى ، احادیث از جهانى سخن مى گوید که در آن هواپیماهایى است که مسافران را از کشورى به کشور دیگر مى بَرَند و ایستگاه هاى رادیویى به تعداد مردم دنیا وجود دارد که مى تواند خبر را در آن واحد، براى تمامى دنیا پخش کند و تلفن هاى تصویرى هست و هر که در مشرق است ، صداى برادرش رادر مغرب مى شنود و چهره ى او را مى بیند و رایانه هاى دستى وجود دارد که داراى برنامه هاى گوناگون است و دارنده اش را از همراه داشتن هزاران کتاب ، بى نیاز مى کند.
از جنبه ى اجتماعى ، احادیث از وضع اجتماعى سخن مى گوید که زنان ، لباس مُدى پوشیده یا برهنه اند که گویاى کشف حجاب یا آرایش هاى جاهلانه است و انواع منکرات به ظهور مى رسد که پیش از پیدایش ، آدمى تصورش را نمى کرد.
از جنبه ى سیاسى ، سخن از کشف معبد هیکل سلیمان مى گوید که لازمه ى بر پایى دولت اسراییل در دل جهان عرب و اسلام است . نیز وجود جنبش هاى اسلامى در جوامع مسلمان که تلاش دارد حکومت اسلامى بر پا کند، اما بسیارى از افراد مجاهد زندانى مى شوند. هم چنین از تاسیس دولتى در مشرق سخن مى گوید که زمینه ساز دولت مهدى است . نیز اختلاف کارگزاران شیعى و چند گانگى سخن شان که با بیعت با مهدى ، وحدت کلمه پیدا مى کنند. هم چنین مهدیان دروغینى ظاهر مى شوند. تمامى آن چه برشمردیم ، در احادیث نشانه هاى ظهور آمده است .
تشخیص مدعیان مهدویّت
تنها اصلى که مى توان براى شناخت مدعیان دروغ گوى مهدویّت ، بدان اعتماد کرد، تایید و امداد الهى است که توسط مدعى راست گوى مهدویّت نشان داده مى شود. وى نبوت خاتم و جنبش اوصیاى پیامبر را که پدرانش بودند، تصدیق مى کند. این کارى لازم براى مدّعى نبوت و رسالت است . امداد و تاءیید الهى ، با ظهور عیسى بن مریم نشان داده مى شود که قرآن ، قصه ى وى را گفته است که مردگان را زنده مى کرد و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسى را شفا مى داد.
این اصل ، راه را بر هر مدّعىِ دروغینى مى بندد، خواه شخص به عمد دروغ گوید یا قربانى مکاشفه ى عرفانى پندارى شود، مانند آن چه براى (مهدى سودانى ) پیش آمد که پنداشت مهدى موعود (عج ) است . وى خیال کرد پیامبر به او گفته که مهدى موعود (عج ) است . مهدى سودانى در یکى از نوشته هایش در تاریخ 16 شعبان 1299 هجرى مى گوید:
سید وجود صلّى اللّه علیه و آله به من خبر داد: من مهدى منتظرم . پیامبر چندین بار مرا بر کرسى اش نشاند و خلفاى چهارگانه [:: ابوبکر، عمر، عثمان و امام على ] و قطب ها[ى دراویش ] و خضر علیه السّلام حضور داشتند، و مرا با ملایکه ى مقرّب و اولیاى زنده و مرده از فرزندان آدم تا زمانى کنون ، نیز جنّیانِ مؤ من ، تاءیید و یارى کرد.
در هنگام جنگ ، سید وجود صلّى اللّه علیه و آله به عنوان امام و فرمانده ى سپاه حاضر مى شود؛ نیز خلفاى چهارگانه و قطب ها و خضر حاضرند. حضرتش ، شمشیر نصرت و پیروزى را به من داد و فرمود: با داشتن آن شمشیر، کسى بر من پیروز نمى شود، گرچه گروه انس و جن باشند.
آن گاه سرور وجود فرمود... پرچمى از نور برافراشته مى شود و در جنگ ، همراه من است . عزراییل پرچم دار است . از این رو، یارانم ثابت قدم مى شوند و در دل دشمنانم ، ترس افکنده مى شود و هر که با من دشمنى کند، خداوند خوارش مى کند. پس هر که به راستى سعادتمند باشد، مى پذیرد من مهدى منتظرم . اما خداوند در دل کسانى که جاه طلب اند، نفاق مى افکند. پس به سبب حرص بر جاه طلبى ، مرا تصدیق نخواهند کرد... سید وجود صلّى اللّه علیه و آله به من دستور داد به منطقه ى(ماسه ( در کوه قدیر هجرت کنم و از آن جا به تمامى مکلفان ، دستور کلى را بنویسم . ما هم به امیران و بزرگان دینى نوشتیم ، اما بدبختان نپذیرفتند و درستکاران تصدیق کردند... سید وجود صلّى اللّه علیه و آله سه بار به من خبر داد: آن که در مهدویّت تو شک کند، به خدا و رسول کافر شده است .
تمام آن چه درباره ى خلافتم و مهدویّت به شما گفتم ، در بیدارى و در حال صحت ، سید وجود صلّى اللّه علیه و آله به من گفت ، بى آن که مانعى شرعى باشد. نه خوابى بود و نه ربایشى و نه مستى و نه دیوانگى ....
وى در نامه ى دیگرى مى گوید:
اگر من نورى از جانب خدا نداشتم و رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله تاءییدم نکرده بود، توان کارى نداشتم و روا نبود برایتان سخنى بگویم . آن چه گفتم که پیامبر فرمود، به دستور رسول اللّه بود. به من اخبارى گفت که اولیا و علما از آن خبر ندارند. باید بدانید جز به دستور پیامبر یا فرشته ى اِلهام که از طرف پیامبر اجازه دارد، کارى نمى کنم . ایشان به من خبر داد: امت به دست من هدایت خواهد شد، بى آن که رنج هایى را که پیامبر تحمل کرد، بر دوش کشم .
من از نور دل پیامبر آفریده شده ام . ایشان به من بشارت داد یارانم مانند اصحاب ایشانند و رتبه و درجه ى [ملت من و] عوام نزد خدا، مانند رتبه ى شیخ عبدالقادر گیلانى است.
محتواى دو نامه نشان مى دهد: دلیل راستى مهدى سودانى ، مدّعى مهدویّت ، فقط گفته ى خودش است و دلیلى دیگر در تاءیید وى یافت نمى شود؛ افزون بر این که پیروزى جنبش وى که ادعا داشت با امداد الهى پشتیبانى مى شود، تحقق نیافت .
به تصوّر شیعه ، مهدى ، انسان مشخصى است که فرزند [امام ] حسن عسکرى است و در 255 (یا 256) هجرى زاده شده و از قرن سوم تا پانزدهم هجرى با مردم زندگى مى کند، تا هر وقت که خدا بخواهد. پس باید این مطلب را با دلیل ثابت کند؛ یعنى معجزه داشته باشد، چنان که آصف بن برخیا؛ وزیر سلیمان معجزه نشان داد، در حالى که پیامبر نبود. وى تخت ملکه ى سبا را در کم تر از چشم بر هم زدنى حاضر کرد. در آیات 38 - 40 سوره ى نمل آمده است :
سلیمان گفت : اى بزرگان ! کدام یک از شما، تخت او را براى من مى آورد، پیش از آن که به حال تسلیم نزد من آیند؟
عفریتى از جن گفت : من آن را نزد تو مى آورم ، پیش از آن که از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر توانا و امینم .
اما کسى که دانشى از کتاب [آسمانى ] داشت ، گفت : پیش از آن که چشم بر هم زنى ، آن را نزد تو خواهم آورد!
هنگامى که سلیمان ، تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت : این از فضل پروردگار است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا مى آورم یا کفران مى کنم و هر کسى شکر کند، به نفع خود شکر مى کند و هر کس کفران کند [به زیان خویش نموده است ؛ که ] پروردگار من غنى و کریم است !).
طریق دیگر اثبات امامت مهدى (عج ) این است که راه هاى عادى را به کار گیرد که نشان دهنده ى عمر بسیار وى و هویتش باشد. مثلا به اهالى لندن بگوید: در قرن دهم میلادى ، از کشورشان عبور کرده و نامه اى را به خط خود بر پوست آهو در فلان منطقه نهاده که در آن زمان کتاب خانه ى شهر بوده است ، اما بر اثر عوامل مختلف ، کتاب خانه از بین رفته است . سپس به انگلیسى ها بگوید: مى توانید چند متر بکَنید تا بر کتاب خانه ى از بین رفته ، دست یابید که در آن اسناد قابل قبولى است . مى توانید فلان پرونده را باز کنید و نامه ى مرا بیابید و این ، نسخه ى دوم آن است .
همین کار را با روس ها و ایرانى ها و چینى ها و دیگران که در زمان ظهورش زنده اند، مى تواند انجام دهد. مى بایست درخواست وى نشان دهنده ى درایت و آگاهى اش از حلقه هاى گم شده ى مهم براى هر کشورى باشد، تا اهالى را به فعالیت و کنکاش براى کشف حقیقت وا دارد. مى بایست از موضع و موقعیتى قوى و برتر، خواسته اش را مطرح کند، کمى پیش از آن که در ظهور دولتش موفق شود، تا ادعا و درخواستش ، به عنوان رییس دولتى باشد که داعیه دارد و توانمند است و تحرک مى آفریند و شگفتى هاى بسیار دارد. اگر سال 1455 هجرى ، 2034 میلادى ظهور کند و ادعا نماید محمد بن حسن عسکرى است و عمرش 1200 سال است ، در حالى که سى ساله به نظر مى رسد، مسلّما سیاستمداران آن زمان خواهند پنداشت دیوانه است ، اما وقتى ادعا و درخواستش را بشنوند و ببینند وى هزینه ى کنکاش و پى آمدهاى جنجال برانگیز را مى پردازد و دانشمندان هر کشور، نتایج را ارزیابى خواهند کرد، هر که موافق ادعاى وى است ، با او همراه خواهد شد و دیگران به آزمایش و کنکاش دست خواهند زد.
ویژگى هاى دولت مهدى (عج )
دولت مهدى - که انتظار آن مى رود - بدان معنا نیست که اسلام معطل بماند، تا پس از ظهور مهدى ، دولت اسلامى برپا شود، بلکه به معناى ایجاد دولت خاصى است که نمونه ى کوچک آن ، دولت و مُلک سلیمان بود. مُلک و حکومت سلیمان ، با نیروهاى جن و باد و حیوانات و نیز انسان هاى مؤ من ، پشتیبانى مى شد. مزیت دولت مهدى بر دولت سلیمان ، این است که بر تمامى زمین حکم مى راند و دولتى پس از آن نیست و به قیامت صغرى متّصل است ، سپس زندگى بر کره ى خاکى پایان مى پذیرد. قرآن به قیامت صغرى در آخر الزمان در آیات 82 - 88 سوره ى نمل اشاره کرده است :
و هنگامى که فرمان عذاب آن ها رسد [و در آستانه ى رستاخیز قرار گیرند]، بنده اى را از زمین براى آن ها خارج مى کنیم که با آن ها تکلم مى کند [و مى گوید:] مردم به آیات ما ایمان نمى آورند.
و به خاطر آور] روزى را که ما از هر امتى ، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند، محشور مى کنیم و آن ها را نگه مى داریم تا به یکدیگر ملحق شوند!
تا زمانى که [به پاى حساب ] مى آیند، [خدا به آنان ] مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و درصدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالى انجام مى دادید؟!
در این هنگام ، فرمان عذاب به خاطر ظلم شان بر آن ها واقع مى شود و آن ها سخنى ندارند که بگویند.
آیا ندیدید که ما شب را براى آرامش آن ها قرار دادیم و روز را روشنى بخش ؟! در این امور، نشانه هاى روشنى است براى کسانى که ایمان مى آورند [و آماده ى قبول حق اند].
[و به خاطر آورند] روزى را که در صور دمیده مى شود و تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند، در وحشت فرو مى روند، جز کسانى که خدا خواسته است و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مى شوند.
کوه ها را مى بینى و آن ها را ساکن و جامد مى پندارى ، در حالى که مانند ابر در حرکت اند. این صنع و آفرینش خداوند است که همه چیز را متقن آفرید. او از کارهایى که انجام مى دهید، مسلّما آگاه است .
توضیح بیشتر آیات
إذا وقع القول علیهم ؛ یعنى وقت مشخص و حادثه ى موعود رخ نماید.
دابة ؛ به هر جنبنده بر روى زمین مى گویند، چنان که در آیه ى 56 هود آمده است :
هیچ جنبنده اى نیست مگر این که خدا بر آن تسلّط دارد.
در سوره ى نمل به معناى انسان مرده اى است که خدا زنده اش مى کند [و او با مردم سخن مى گوید] به قرینه ى اءخرجنا مِن الا رض و تکلّمهم .
ذکر آیه بدان سبب است که پس از ظهور مهدى و مسیح ، بسیارى از مردم ، بر دین و مذهبِ پدرى خود که بِدان خو و الفت گرفته اند، باقى خواهند ماند، چنان که قرآن درباره ى مردمِ زمان پیامبران در آیه ى 104 سوره ى مائده گفته است :
و هنگامى که به آن ها گفته شود: به سوى آن چه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر بیایید، مى گویند: آن چه از پدران خود یافته ایم ، ما را بس است ؛ آیا اگر پدران آن ها چیزى نمى دانستند و هدایت نیافته بودند [باز از آن ها پیروى مى کنند؟!].
یوم نحشر مِن کلِّ اُمّة ...؛یعنى از هر امتى ، گروهى که آیات ما را تکذیب کنند، محشور مى کنیم .
یوم ینفخ فى الصور...؛ اشاره به حشر اکبر و قیامت کبرى ست .
قیامت صغرى که آیات بِدان اشاره دارد، بر این اندیشه استوار است که به برپایى دولت عدل مطلق و بهره مندى انسان از امنیّت و عدل و خودکفایى اقتصادى و اجتماعى که از پرتو دولت مهدى به دست مى آید، نباید بسنده کرد؛زیرا تنها هدف مورد انتظار، قیام مهدى (عج ) و مسیح نیست ، بلکه هدف دیگرى وجود دارد، که گفت و گوى میان ادیان و مذاهب و ارزیابى آن ها بر اساس شیوه هایى است که واقعیت ها و حوادث تاریخ را روشن مى کند، که لازمه ى آن زنده کردن شهود و مردان تاریخ سازى است که اساس مذاهب و اندیشه ها بودند و خداوند، رسولش عیسى را ذخیره کرد تا شهود تاریخى را در پیشگاه حاکم والا مرتبه ، مهدى آل محمد صلّى اللّه علیه و آله زنده کند.
برخى نمى پذیرند که شیعه به قیامت صغرى(رجعت) معتقد باشد، اما شیعیان باور دارند عیسى بن مریم علیه السّلام بار دیگر به دنیا برمى گردد و به امام مسلمانان اقتدا مى کند، چنان که در روایت بخارى است :
کیف بکم إذا نزل عیسى بن مریم و إ مامکم منکم .
چگونه خواهید بود آن زمان که عیسى پسر مریم ، از آسمان فرو آید و امام از شما باشد؟
آیا اینان نمى پرسند چگونه مردم مى فهمند این شخص ، عیسى بن مریم است اگر مردگان را زنده نکند و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسى را شفا ندهد؟! آیا آنان مى پندارند عیسى که مردگان را زنده مى کند، انسانى را که تازه مرده است ، زنده مى کند تا ساعتى زندگى کند، سپس بمیرد؟ یا این که تاءثیر وى ماندگارتر و کارش مهم تر است ؟ به این که شخصى را که قرن هاست مرده است ، زنده کند تا سال ها زندگى کند.
مهم تر این است که شخصیتى مثل على بن ابى طالب علیه السّلام زنده شود که مسلمانان در موقعیت و جایگاه وى پس از رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله اختلاف نظر دارند. برخى مى گویند: موقعیت رسالت و نقش سیاسى وى مانند رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله است ، جز این که پیامبرى پس از رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله نیست و مخالفت با امام على روا نیست ، چنان که نافرمانى پیامبر را نمى توان کرد.
امام از قول پیامبر، کتاب هایى را نوشت که امامان بعدى به ارث بردند تا به مهدى (عج ) رسید. اما برخى منکر تمامى این مطالب اند و امام را چهارمین شخص در فضیلت [پس از ابوبکر و عمر و عثمان ] مى دانند، بلکه برخى فضیلتى براى امام قایل نیستند
مهدى (عج ) صحیفه ى جامعه اى را که امام على علیه السّلام بر پوست ، به خط خود و املاى پیامبر نوشت ، به مردم نشان مى دهد. این کتاب را امامان - به بیان الهى - پس از پیامبر، یکى پس از دیگرى به ارث بردند و محتوایش را منتشر کردند. از این طریقِ یگانه ى مورد اعتماد، سنت نبوى ، به نقل از امامان ، در کتب شیعه هست و معصوم به نقل از پیامبر مى نوشت و معصومى دیگر حدیث را روایت مى کرد، چنان که امام صادق علیه السّلام مى فرماید:
اگر ما به راءى و میل خود، به مردم فتوا مى دادیم ، هلاک مى شدیم . آن چه مى گوییم به نقل از رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و دانشى است که یکى پس از دیگرى ، به ارث برده و ذخیره نموده ایم ، چنان که مردم طلا و نقره را ذخیره مى کنند.
اما برخى بر اعتقادى که از پدران به ارث برده و بِدان خو کرده اند، باقى مى مانند.براى آن که دلیل حِسى باشد و بهانه اى دست کسى نماند، نگارنده ى هر کتابى زنده مى شود، تا با دست خود، آن چه را نوشته ، بنگارد و مردم بدانند وى کتاب را نوشته است و او با مردم ، چنان که دیده و پیش آمده ، سخن بگوید. مثلا عیسى به مسیحیان خواهد گفت : دینى که در دست شماست ، از من نیست ، بلکه مثلا از(پولِس} ( یکى از حواریون ] است . عیسى ، پولس را زنده مى کند تا به مردم بگوید چگونه رسالت مسیح را که به رسالت محمد و اهل بیتش بشارت مى داد، تحریف کرده و مسیح را خاتم رسولان ، بلکه یکى از اقالیم [:: خدا، پسر و روح القدس ] قرار داده است .
بنابراین ، دولت مهدى فقط براى اقامه ى عدل مطلق در جامعه ى بشرى نیست ، بلکه براى ایجاد فکرى یکسان و مذهبى واحد است ؛ مذهبى که بر متون درست و معتبر تاریخى استوار است . از این رو، دولت مهدى ، پایان جنبش انبیا و رسولان و پیروزى عقل و دانش و توحید بر نادانى و خرافه و شرک است .
یهود و مسیحیت و انتظار رهبر موعود
به رغم دشمنىِ تاریخى شدید میان یهود و مسیحیان ، به پندار کشتن عیسى بن مریم به دست یهود، پیروان هر دو دین در قرن 19 و 20 میلادى ، به وحدت نظر در ظهور مسیح و پشتیبانى از برنامه اى سیاسى رسیدند که بر پایى دولت اسراییل بود؛ از آن رو که به پندارشان مقدمه ى ظهور مسیح به شمار مى آمد. بدین بهانه صدها کلیسا و گروه هاى مسیحىِ امریکایى و اروپایى براى پشتیبانى دولت اسراییل بسیج شدند. در سال 1980، سازمانى به نام(سفارت بین المللى مسیحیان ) در قدس اشغالى تاءسیس شد که اهداف مؤ سسان آن به اختصار چنین بود:
ما بیش از اسراییلى ها، صهیونیست هستیم و قدس تنها شهرى است که مورد عنایت خداست و خداوند تا ابد این سرزمین را به اسراییل داده است .
اعضاى سفارت معتقدند:
اگر اسراییل نباشد، مکانى براى بازگشت مسیح نیست .
بلافاصله پس از راه اندازى سفارت ، جشن بین المللى سالیانه ى یهودى - مسیحى ، با نام )عید عریش ( برگزار شد و بیش از هزار روحانىِ مسیحى در آن شرکت کردند و در سال 1982، سه هزار رهبر مذهبى مسیحى در آن حضور داشتند.
)سفارت بین المللى مسیحیان ( یکى از سازمان هاى مهم بود که براى شنیدن مذاکرات کمیسیون هاى کنگره ى امریکا، به هنگام طرح جریان نبرد عرب ها با اسراییل ، به ویژه بر سر قدس ، دعوت مى شد. در سال 1985، رهبرى مسیحیان صهیونیست ، کنفرانسى در )بال( سوییس برگزار و اعلام کرد:
ما گروه هایى از دولت هاى مختلف و نمایندگان کلیساها، در این جا گرد آمده ، در این سالن کوچک که در 88 سال پیش دکتر)تئودور هرتزل ( به همراه اولین شرکت کنندگان کنفرانس صهیونیستى ، در آن تجمع نمودند و سنگ بناى پیدایش دولت اسراییل را نهادند. همگى براى نیایش و خشنودى پروردگار جمع شده ایم ، تا اشتیاق خود را به مردم و سرزمین و عقیده ى اسراییل و همراهى خود را اعلام کنیم و بگوییم : دولت اسراییل را تاءیید مى کنیم.
در امریکا، کنیسه اى به نام (Indespensationalism) تاءسیس شد که شمار پیروانش به شش میلیون نفر مى رسد. اعضا معتقد به بازگشت مسیح اند، که از جمله شرایطش ، برپایى دولت صهیونیستى و تجمع یهودیان دنیا در فلسطین است .
از شمار پیروان این کنیسه ، (جرج بوش ) اوّل و(ریگان ) رؤ ساى جمهور پیشین امریکا هستند. در اکتبر 1983، ریگان در برابر انجمن دوستى امریکا و اسراییل ، گفت :
(من مى پرسم : آیا ما همان نسلى هستیم که شاهد نبرد (هِرْمَجیدون ) خواهیم بود؟ پیش گویى هاى زمان گذشته ، زمانى را که اکنون در آن به سر مى بریم ، توصیف مى کند
گفته ى ریگان مستند به کتاب (erth planet grad late The) سیّاره ى فانى بزرگ زمین ] نوشته ى )هال لیندسى ( (lindsey Hal) است که نخستین بار در سال 1970 منتشر شد و پانزده میلیون نسخه فروش کرد. در این اثر، مهم ترین فلسفه ى پایان تاریخ و بازگشت مسیح ، بازگشت یهود به سرزمین اسراییل ، پس از هزاران سال دانسته شده است . هم چنین گفته شده است : قوم یاءجوج ، اتحاد شوروى است که همراه عربها و هم پیمانان شان ، به اسراییل حمله مى کند. این کتاب تاءکید دارد: ارتش نظامى اسراییل بر نیروهاى شر پیروز مى شود و پس از نبرد)هرمجیدون (، وضع براى بازگشت نجات بخش مسیح آماده مى شود. هرمجیدون نام منطقه اى در دشت)المَجْدل ( فلسطین است که نیروهاى شر و خیر در آن جا نبرد خواهند کرد.
گفت و گوى مسلمانان درباره ى مهدى موعود (عج(
در پرتو عقاید مشترک شیعى و سنى درباره ى برنامه ى الهى در آخرالزمان و این که رهبر موعود؛ مهدى از ذریه ى پیامبر و فاطمه و از نسل امت اسلامى است و قرآن و سنّت ، شیوه ى وى مى باشد، سنى و شیعه ، دو نوع گفت و گو مى توانند داشته باشند:
نخست : گفت و گوى شیعى - سنى با هدف ایجاد بنیان محکم وحدت اسلامى که بر وحدت قبله و کتاب و خاتمیت پیامبر و آینده ى مشرق با ظهور مهدى آل محمد صلّى اللّه علیه و آله استوار است . مسایل اختلافى را با روح محبت و برادرى و بحث علمى مى توان بررسى کرد. شاید از مهم ترین مسایل رو در روى مسلمانان ، نشانه هاى الهى و ضوابطى است که مهدى موعود (عج ) را مشخص مى کند. به ویژه آن که دو تجربه ى سیاسى بزرگ ، در این باره هست ؛ تجربه ى مهدى اسماعیلى در قرن سوم و چهارم هجرى و تجربه ى مهدى سودانى در قرن سیزدهم .
دوم : گفت و گوى اسلامى - مسیحى .
گفت و گوى اسلامى - مسیحى
در بسیارى از اندیشه هاى دینى ، مسیحیان و مسلمانان مشترکند، چه درباره ى خداى متعال یا نبوت یا پایان سعادتمندانه ى زمین و نقش مسیح در این باره . نشر اندیشه هاى مشترک که بسیارى از مردم مسیحى و اسلامى از آن ناآگاهند، گسست بزرگى را که میان مسیحیان و مسلمانان هست ، پر مى کند. نیز احساسات منفى و سیاست هاى اشتباهى را که به سبب وضع استثنایى ، دولت هاى دو طرف در طول تاریخ انجام داده اند، کم مى کند. اگر شکاف میان پیروان ادیان پر شده و اندیشه ى دشمنى از بین رَوَد و تقدیر و احترام متقابل به جاى آن بنشیند، مى توان در مسایل اختلافى با روح محبت و احترام بحث کرد.
این مساءله سخت و محال نیست ؛ زیرا میان مسلمانان و مسیحیان ، مطلبى وجود ندارد که سبب اختلاف شود. برعکس آن چه در طول تاریخ بر روابط مسیحى - یهودى حاکم بوده است ؛ زیرا یهودیان نمى پذیرند عیسى پسر مریم است ، بلکه به وى و مادرش ، صفات زشتى نسبت مى دهند و اعتراف مى کنند عیسى را کشته اند! مسیحیان نیز این مطلب را قبول دارند. اما به رغم این وضع ، تلاش هاى یهودیانِ صهیونیست ، نتیجه ى مثبت داده و مسیحیان ، هم پیمانِ قدرتمند اسراییل شده اند و میلیون ها مسیحى ، اسراییل را بیش از خود یهود، تاءیید و حمایت مى کنند!